شکواییه ضرب و جرح و مجازات انواع ضرب و جرح در قانون
شکواییه ضرب و جرح ناظر به یکی از جرایمی است که نتیجه حاصل از آن کمتر از مرگ قربانی و مجازات آن هم کمتر از قصاص نفس است. به این دسته از جرایم، جرایم غیرمهلک گفته میشود. منظور از ضرب آسیبی است که موجب پارگی، خونریزی و شکستگی استخوان نمیشود اما جرح به معنای آسیبی است که بر خلاف ضرب، موجب پارگی، خونریزی و شکستگی در بدن قربانی میشود. در حقوق ایران، تعیین میزان صدمه، ضابطه مهمی در تعیین شدت جرم و میزان مجازات مرتکب آن است که حسب مورد ممکن است قصاص، دیه یا تعزیر باشد. به طور کلی ارتکاب جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص، حسب مورد میتواند موجب محکوم شدن مرتکب به قصاص، پرداخت دیه، تحمل مجازات تعزیری و یا تحمل مجازات تکمیلی و تبعی شود. پیش از آشنایی با جرم ضرب و جرح لازم است تا با انواع جرایم از حیث عنصر عمد آشنا شویم.
در صورت نیاز به تنظیم شکواییه ضرب و جرح میتوانید از طریق لینک زیر این شکواییه را به صورت هوشمند و آنلاین دریافت نمایید:
نحوه تشخیص جرم عمدی
بر اساس قانون مجازات اسلامی، اعمالی که مخالف قوانین و بر هم زننده نظم جامعه و همچنین موجب ورود آسیب و صدمه به حقوق و آزادیهای اشخاص باشد اعم از فعل یا ترک فعل، جرم تلقی میشود و بر این اساس قابل مجازات خواهد بود. در قانون مجازات اسلامی انواع جرم و مجازات هر یک از آنها مشخص شده است. یکی از انواع تقسیمبندی جرائم مشخص شده در قانون، تقسیم به عمدی و غیرعمدی است که جرائم غیرعمد خود به دو دسته شبه عمد و خطای محض تقسیم میگردند. مطابق ماده 290 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، جنایات در موارد زیر عمدی محسوب میشود:
1. وجود قصد ایراد جنایت
چنانچه شخص با انجام کاری قصد ارتکاب جرم نسبت به فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مورد نظر یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود، خواه نشود، جنایت عمدی خواهد بود. عمل مرتکب به این دلیل عمدی محسوب میگردد که وی قصد ارتکاب جرم یا همان سوءنیت مجرمانه را داشته و بنابراین عنصر روانی جرم واقع گردیده است. همچنین است در خصوص مرتکبی که قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن، واقع شود. مانند اینکه در اماکن عمومی بمبگذاری کند. بنابراین شکواییه ضرب و جرح در این حالت در صورتی عمدی محسوب میشود که مرتکب، قصد ایراد جنایت وارده را داشته باشد.
2. انجام عمل نوعاً خطرناک
حالت دوم مربوط به زمانی است که مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن میگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود. در این حالت نیازی نیست که مرتکب حتماً قصد ارتکاب جنایت یا سوء نیت لازم را داشته باشد ولی باید نسبت به احتمال بروز جنایت در اثر چنین عملی، آگاه باشد. به عبارت دیگر در این حالت به علت اینکه چنین عملی نوعاً و عرفاً خطرناک تلقی میگردد بنابراین سوء نیت در انجام آن مفروض است. به عنوان مثال پرت کردن چاقو به سمت دیگری، نوعاً عملی خطرناک است و در صورت بروز جنایت و ضرب و جرح در پی آن، عمدی محسوب میگردد حتی اگر مرتکب ادعا کند که قصد ایراد آسیب و جنایت را نداشته است.
بنابراین اگر کسی عمداً کاری را انجام دهد که کشنده یا موجب قطع عضو و یا جرح باشد اما قصد کشتن یا جرح نداشته باشد، عمل وی عمدی شناخته میشود. به عنوان مثال زدن چماق بر سر دیگری حتی بدون قصد آسیب زدن، عمدی است زیرا کسی که چنین اقدام خطرناکی را انجام داده است نباید از عواقب کار خود بگریزد. نکته مورد توجه در این حالت این است که اگر مرتکب، مدعی عدم آگاهی از خطرناک بودن چنین عملی باشد باید این امر را ثابت نماید. بنابراین عدم آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات گردد و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی است. مگر اینکه جنایت واقع شده فقط به علت حساسیت زیاد موضع آسیب، واقع شده باشد و حساسیت زیاد موضع آسیب نیز غالباً شناخته شده نباشد که در این صورت آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی ثابت نمیشود.
3. انجام عمل متعارف نسبت به فرد نامتعارف یا در وضعیت خاص
در حالت سوم، مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن نمیشود. لکن در خصوص مجنیعلیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی، نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیعلیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی، آگاه و متوجه باشد. در چنین حالتی مرتکب، سوء نیت ندارد و عمل وی نیز نوعاً خطرناک نیست اما به دلایل دیگری از جمله وضعیت طرف مقابل و یا وضعیت مکانی و زمانی، جنایت واقع میگردد. بنابراین باید آگاهی و توجه مرتکب به این که کار نوعاً نسبت به مجنیعلیه، موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن میشود ثابت گردد، در غیر این صورت جنایت عمدی ثابت نمیشود.
بنابراین اگر عملی نوعاً آسیبزننده یا مجروحکننده نباشد اما مرتکب، این عمل را نسبت به یک قربانی خاص که دارای ویژگیهایی مانند پیری، بیماری، کودکی و… است انجام دهد و یا به دلیل وضعیت خاص زمانی و مکانی، چنین عملی موجب بروز جنایت گردد، عمل وی عمدی به حساب میآید. به عنوان مثال چنانچه در اثر سیلی زدن به یک کودک، شنوایی وی آسیب ببیند، جنایت صورت گرفته عمدی خواهد بود، هرچند که نوعاً سیلی زدن چنین تأثیری ندارد اما در مورد این قربانی خاص، به علت سن کم و آگاهی مرتکب از این موضوع، جنایت عمدی است.
جرم شبه عمد
بر اساس ماده 291 قانون فوقالذکر، جنایت در موارد زیر شبه عمدی محسوب میشود: حالت اول، هرگاه مرتکب نسبت به مجنیعلیه قصد رفتاری را داشته لکن قصد جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته باشد و از مواردی که مشمول تعریف جنایات عمدی میگردد نیز نباشد. مانند تأدیب به نحوی که نوعاً موجب جنایت نمیشود اما اتفاقاً چنین نتیجهای در پی داشته باشد. حالت دوم، هرگاه مرتکب، جهل به موضوع داشته باشد مانند آنکه جنایتی را با اعتقاد به اینکه موضوع رفتار وی شئ یا حیوان و یا افراد مشمول ماده 302 این قانون است به مجنیعلیه وارد کند، سپس خلاف آن معلوم گردد. حالت سوم، هرگاه جنایت به سبب تقصیر مرتکب واقع شود، مشروط بر اینکه جنایت واقع شده مشمول تعریف جنایت عمدی نباشد. منظور از تقصیر، مسامحه، غفلت، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی و مانند آنها است.
جرم خطای محض
مطابق ماده 293 قانون فوقالذکر، جنایت در موارد زیر خطای محض محسوب میشود: حالت اول مربوط به زمانی است که جنایت در حال خواب و بیهوشی و مانند آن واقع شود، حالت دوم، وقتی جنایت به وسیله کودک یا فرد دیوانه ارتکاب یابد و حالت سوم در مورد جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنیعلیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید. البته باید توجه داشت که در مورد حالت اول و سوم، چنانچه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری میگردد، جنایت عمدی محسوب میشود.
شکواییه ضرب و جرح عمدی
ماده 614 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 مربوط به جنایات مادون نفس و منحصر به ضرب و جرح منتهی به نتایج تصریح شده در ماده است. مطابق آن، هرکس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد که موجب نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهی به مرض دائمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس یا منافع یا زوال عقل مجنیعلیه گردد در مواردی که قصاص امکان نداشته باشد، چنانچه اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد به حبس درجه شش (شش ماه تا دو سال) محکوم خواهد شد و در صورت درخواست مجنیعلیه مرتکب به پرداخت دیه نیز محکوم میشود. در صورتی که جرح وارده منتهی به ضایعات فوق نشود ولی آلت جرح، اسلحه یا چاقو و امثال آن باشد مرتکب به سه ماه تا یک سال حبس محکوم خواهد شد.
مجازات مرتکب در شکواییه ضرب و جرح
مطابق ماده 386 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، مجازات جنایت عمدی بر عضو در صورت تقاضای مجنیعلیه یا ولی او و وجود سایر شرایط مقرر در قانون، قصاص و در غیر این صورت مطابق قانون از حیث دیه و تعزیر عمل میگردد. منظور از جنایت بر عضو، هر آسیب کمتر از قتل مانند قطع عضو، جرح و صدمههای وارد بر منافع است. لازم به ذکر است چنانچه به علت ورود ضربههای متعدد، جنایات مختلفی در یک یا چند عضو از مجنیعلیه به وجود آید، حق قصاص برای هر جنایت، به طور جداگانه مورد نظر قرار میگیرد و مجنیعلیه میتواند درباره برخی از آنها با مرتکب مصالحه نماید و نسبت به برخی دیگر گذشت نماید و یا قصاص را انتخاب کند.
1. مجازات قصاص در شکواییه ضرب و جرح
در شرع، قصاص انجام کاری مثل جنایت ارتکابی اعم از قتل و قطع و… دانسته شده است. این مجازات مبتنی بر سزادهی است و علاوه بر عمدی بودن عمل مجرمانه، همانندی و برابری دو عضو، مهمترین اصل در آن میباشد؛ به طوری که در صورت عدم امکان رعایت این اصل، قصاص علیه جانی قابل اجرا نخواهد بود.
مطابق ماده 393 قانون فوقالذکر، در قصاص عضو، علاوه بر شرایط عمومی قصاص، شرایط زیر با تفصیلی که در این قانون بیان میشود، باید رعایت گردد؛ اول اینکه محل عضو مورد قصاص، با عضو مورد جنایت یکی باشد. دوم، قصاص با مقدار جنایت مساوی باشد. سوم، احتمال تلف شدن مرتکب یا ایراد صدمه بر عضو دیگر وجود نداشته باشد. چهارم، قصاص عضو سالم، در مقابل عضو ناسالم نباشد. پنجم، قصاص عضو اصلی، در مقابل عضو غیراصلی نباشد و ششم، قصاص عضو کامل در مقابل عضو ناقض نباشد. منظور از عضو ناسالم، عضوی است که منفعت اصلی آن از بین رفته باشد، مانند عضو فلج و در غیر این صورت، عضو سالم محسوب میشود هرچند که دارای ضعف یا بیماری باشد. همچنین منظور از عضو ناقص، عضوی است که فاقد بخشی از اجزا باشد، مانند دستی که فاقد یک یا چند انگشت یا فاقد بخشی از یک یا چند انگشت است.
2. مجازات دیه در شکواییه ضرب و جرح
دیه مالی است که به عنوان بدل نفس در جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص به قربانی یا اولیای دم پرداخت میشود. همچنین بنابر تعریفی قانونی، دیه اعم از مقدر و غیرمقدر، مالی است که در شرع برای ایراد جنایت غیرعمدی بر نفس، اعضاء و منافع و یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد به موجب قانون مقرر میشود. دیه مقدر، مال معینی است که در شرع به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس، عضو یا منفعت یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد، مقرر شده است.
دیه انواع جراحات در قانون مشخص گردیده است اما در جراحاتی از جمله مأمومه؛ یعنی یعنی جراحتی که به کیسه مغز برسد، دامغه؛ یعنی جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، جائفه؛ یعنی جراحتی که با وارد کردن هر نوع وسیله و از هر جهت به درون بدن انسان اعم از شکم، سینه، پشت و پهلو انجام شود، هاشمه؛ یعنی جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود، مُنقَله؛ یعنی جنایتی که درمان آن جز با جا به جا کردن استخوان میسر نباشد و همچنین شکستگی استخوان و صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست یا ورم بدون جراحت میشود، قصاص ساقط است و مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به تعزیر مقرر در قانون «تعزیرات» نیز محکوم میشود. این حکم در هر مورد دیگری که خطر تجاوز در قصاص عضو یا منافع وجود داشته باشد نیز جاری است.
لازم به ذکر است که تعزیر فوقالذکر، فقط شامل مواردی میشود که ضرب و جرح عمدی، منتهی به آثار مذکور در ماده 614 یادشده گردد از جمله نقصان، شکستگی، از کار افتادن، فقدان یا نقص یکی از حواس و زوال عقل و یا مشمول تبصره شود؛ یعنی آلت جرح، اسلحه یا چاقو و امثال آن باشد. لذا اگر ضرب و جرح صرفاً موجب کبودی یا تورم شود مشمول ماده 614 نخواهد بود.
3. مجازات ارش در شکواییه ضرب و جرح
ارش، دیه غیرمقدر است که میزان آن در شرع تعیین نشده است و دادگاه با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تأثیر آن بر سلامت مجنیعلیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیه مقدر و با جلب نظر کارشناس میزان آن را تعیین میکند. تعیین ارش، مربوط به صدمات جزئی است و نه سنگین و مطابق قانون، حداقل صدمه لازم برای در نظر گرفتن مجازات دیه، تغییر رنگ پوست صورت یا هر عضو دیگر بدن است.
بر اساس ماده 714 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، دیه صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست میشود، به شرح ذیل است؛ سیاه شدن پوست صورت، شش هزارم، کبود شدن آن، سه هزارم و سرخ شدن آن، یک و نیم هزارم دیه کامل و تغییر رنگ پوست سایر اعضاء، حسب مورد نصف مقادیر پیشگفته میباشد. در حکم این ماده فرقی بین اینکه عضو دارای دیه مقدر باشد یا نباشد، نیست. همچنین فرقی بین تغییر رنگ تمام یا قسمتی از عضو و نیز بقاء یا زوال اثر آن نمیباشد. اما در تغییر رنگ پوست سر، ارش ثابت است. بنابراین مطابق ماده 715 قانون مذکور، صدمهای که موجب تورم بدن، سر یا صورت گردد، ارش دارد و چنانچه علاوه بر تورم موجب تغییر رنگ پوست نیز گردد، حسب مورد دیه و ارش تغییر رنگ به آن افزوده میشود.
4. مجازات تعزیر در شکواییه ضرب و جرح
تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقض مقررات حکومتی، تعیین و اعمال میگردد. نوع، مقدار، کیفیت اجراء و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین میشود. بنابراین به طور کلی مجازاتهای تعزیری زمانی اعمال میشوند که جرم قابل قصاص نباشد. اما در صورتی که عمل مرتکب موجب «نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهی به مرض دائمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس» شود، مطابق ماده 614، حبس درجه 6؛ یعنی شش ماه تا دو سال، اعمال میگردد.
شکواییه ضرب و جرح بدون آثار
بر اساس ماده 567 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، در مواردی که رفتار مرتکب نه موجب آسیب و عیبی در بدن گردد و نه اثری از خود در بدن برجای بگذارد ضمان منتفی است؛ یعنی مرتکب نباید دیه یا ارش بپردازد، لکن در موارد عمدی در صورت عدم مصالحه طرفین، مرتکب به حبس یا شلاق تعزیری درجه هفت؛ یعنی حبس از نود و یک روز تا شش ماه و یا شلاق از یازده تا سی ضربه، محکوم میشود. در این مورد در صورت صدور حکم حبس، باید مفاد ماده 66 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، رعایت گردد؛ یعنی علیالاصول حبس باید به مجازات جایگزین یا همان جزای نقدی تبدیل گردد. علاوه بر این، بر اساس ماده 69 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، مرتکبان جرایمی که نوع یا میزان تعزیر آنها در قوانین موضوعه تعیین نشده است به مجازات جایگزین حبس محکوم میگردند.
ضرب و جرح در نزاع دسته جمعی
مطابق ماده 615 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375، هرگاه عدهای با یکدیگر منازعه نمایند هریک از شرکتکنندگان در نزاع، حسب مورد به مجازات زیر محکوم میشوند؛ در صورتی که نزاع منتهی به قتل شود به حبس از یک تا سه سال، در صورتی که منتهی به نقص عضو شود به حبس از شش ماه تا سه سال و در صورتی که منتهی به ضرب و جرح شود به حبس از سه ماه تا یک سال. این مجازاتها مانع اجرای مقررات قصاص یا دیه، حسب مورد نخواهد شد. البته در صورتی که اقدام شخص، دفاع مشروع تشخیص داده شود، مشمول این ماده نخواهد بود.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
جمعبندی
به طور کلی چنانچه در شکواییه ضرب و جرح، جنایات عمدی منجر به نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهی به مرض دائمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس یا منافع یا زوال عقل مجنیعلیه گردد مجازات اولیه قصاص خواهد و در صورت عدم امکان قصاص، مرتکب به حبس تعزیری درجه شش و همچنین پرداخت دیه و ارش، محکوم خواهد شد. در مواردی که جنایات عمدی منجر به نتایج فوق نگردد ولی آلت جرح، اسلحه یا چاقو و امثال آن باشد نیز مرتکب علاوه بر پرداخت دیه و ارش به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. در شکواییه ضرب و جرح عمدی که رفتار مرتکب نه موجب آسیب و عیبی در بدن گردد و نه اثری از خود در بدن برجای بگذارد، پرداخت دیه و ارش منتفی است اما امکان صدور حکم حبس یا شلاق درجه هفت وجود دارد.
شما میتوانید سؤالات و ابهامات خود را از طریق بخش دیدگاهها با کارشناسان ما در میان بگذارید. همچنین برای مطالعه سایر مطالب و کسب اطلاعات بیشتر در مورد انواع قراردادها، میتوانید به بلاگ حقوقی لامینگو مراجعه نمایید.
دیدگاه شما