ادله اثبات دعوا در امور کیفری و نقش هر کدام در فرایند دادرسی!
در هر دعوایی اعم از دعوای کیفری یا حقوقی، مدعی باید دلیلی بر ادعای خود داشته باشد تا بتواند آن را اثبان نماید زیرا در علم حقوق، اصل بر عدم وجود جرم است و ادعای مدعی باید با ادله اثبات دعوا در امور کیفری ثابت گردد. قانون در مسائل روزمره اشخاص، اصل را بر برائت اعمال گذاشته است و اگر شخصی مدعی شود که کسی مرتکب جرمی شده، باید بتواند ادعای خود را اثبات نماید و در غیر این صورت، اصل برائت جاری میگردد. البته مدعی باید ادعای خود را با ادله اثبات دعوا در امور کیفری ثابت نماید که این ادله، موارد مشخصی هستند.
ادله اثبات دعوا در امور کیفری مجموعهای از اسناد، مدارک و شواهد است که در مراجع قضایی با هدف اثبات دعوا مورد استناد قرار میگیرد و قاضی براساس ادله ارائهشده، حکم مقتضی را صادر مینماید. در این مقاله قصد داریم تا با انواع ادله اثبات دعوا در امور کیفری و تفاوت این موارد با یکدیگر آشنا شویم. پس تا انتهای این نوشتار با ما همراه باشید!
ادله اثبات دعوا در امور کیفری چیست و شامل چه مواردی میگردد؟
زمانی که جرمی به وقوع میپیوندد، بزهدیده اقدام به طرح دعوای کیفری مینماید و شاکی باید دعوای مطروحه را از طریق مراجع قضایی کیفری یعنی دادسراها و دادگاههای کفری پیگیری نماید. روند رسیدگی به شکایت کیفری بدین صورت است که پس از ارجاع دعوا از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادسرا، تحقیقات مقدماتی در دادسرا با هدف احراز وقوع جرم آغاز میگردد و در صورتیکه دادسرا وقوع جرم را احراز نماید، پرونده را با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری صالح ارجاع میدهد و در صورتیکه وقوع جرم را احراز نکند، قرار منع تعقیب صادر خواهد نمود.
پس از اینکه پرونده به دادگاه ارجاع شد، قاضی دادگاه باید جلسات رسیدگی را تعیین نموده و شاکی و متهم را احضار کند تا اظهارات خود را بیان نمایند. در همین راستا، شاکی یعنی شخصی که مدعی است جرمی رخ داده، باید با ارائه دلایل کافی، ادعای خود را اثبات نماید. این دلایل، ادله اثبات امور کیفری هستند که شامل اقرار، شهادت، سوگند، قسامه و علم قاضی است.
اقرار در ادله اثبات دعوا در امور کیفری به چه معنا است؟
براساس ماده 164 قانون مجازات اسلامی، اقرار عبارت است از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود. در واقع اخبار به معنی خبر دادن از موضوعی به نفع دیگری و به ضرر خود میباشد. شخصی که اقدام به اقرار بر علیه خود و نفع دیگری مینماید مُقِر، شخصی که اقرار به نفع او ادا شده است مُقِرله و حقی که به وجود آن اقرار میگردد، مُقِربه نام دارد. اگر شخصی خبر از وقوع حقی در ارتباط با روابط سایر اشخاص با یکدیگر بدهد، در این شرایط عمل وی شهادت میباشد اما اگر شخصی اقدام به بیان خبری به ضرر خود و به نفع دیگران نماید، عمل وی اقرار محسوب میشود.
اقرار را میتوان مهمترین ادله اثبات کیفری دانست، زیرا هیچ شخصی حاضر نیست بدون اینکه مرتکب عمل مجرمانهای شده باشد، علیه خود اقرار نموده و مجازات شود. بر اساس ماذه ٢٠٢ قانون آیین دادرسی مدنی «هرگاه کسی اقرار به امری نماید که دلیل ذیحق بودن طرف او باشد، دلیل دیگری برای ثبوت آن لازم نیست».
اقرار، تشریفات خاصی ندارد و با لفظ انجام میگیرد. البته ممکن است در شرایطی که شخص قادر به تکلم نمیباشد، اقرار با اشاره و کتابت نیز صحیح شمرده شود. البته اقرار برای اینکه توسط دادگاه پذیرفته شود، باید شرایطی داشته باشد. برای مثال اقرار باید صریح و قاطع و در ارتباط با وجود حقی باشد و علاوه بر این، شخصی که اقدام به اقرار نمودن مینماید نیز باید شرایط قانونی اقرار که عبارت است از عقل، بلوغ، قصد و اختیار را داشته باشد. اقرار ممکن است در دادگاه و یا در حین دادرسی بیان گردد. توجه داشته باشید اگر اقرار به نفع خود مُقِر باشد، این عمل دیگر اقرار نبوده و مصداق ادعا میباشد!
شرایط صحت اقرار چیست؟
اقرار را به هر لفظی میتوان بیان نمود و ادای لفظ خاصی برای صحت اقرار شرط نیست. اگر کسی قادر به ادای لفظ نبوده و قدرت تکلم نداشته باشد، میتواند با اشاره و کتابت اقدام به اقرار نماید و این اقرار صحیح و معتبر خواهد بود. در ارتباط با صریح یا ضمنی بودن اقرار و اعتبار اقرار ضمنی باید گفت اقرار ضمنی هم صحیح میباشد. اقرار صریح اقراری است که مُقِر، صراحتاً به حقی به نفع طرف مقابل اقرار مینماید اما اقرار ضمنی، بدین صورت است که مقر حقی را به نفع شخص مقابل تصدیق مینماید که این تصدیق نمودن، صریح نبوده و بهصورت ضمنی است. در همین راستا، ممکن است برایتان سؤال پیش بیاید که آیا سکوت نیز علامت اقرار میباشد یا خیر؟ در این مورد باید گفت که سکوت علامت اقرار نمیباشد و نمیتوان اراده اشخاص را با سکوت آنها کشف نمود.
یکی دیگر از شرایط صحت اقرار به عنوان برجستهترین ادله اثبات دعوا در امور کیفری ، منجز بودن اقرار است. منجز بودن اقرار بدین معنا است که مُقِر نباید اقرار را معلق بر امری نماید و اقرار معلق باطل میباشد. از دیگر شرایط صحت اقرار این است که شخص مقر، خود باید به وجود نفعی به سود شخصی دیگر اقرار نماید و اقرار به وسیله وکیل و نماینده صحیح نیست چرا که اقرار قابل توکیل نیست. در بسیاری از نظامهای حقوقی دنیا اقرار به وسیله وکیل صحیح میباشد و چنین اقراری در دادگاه و نزد قاضی پذیرفته است اما در قوانین ایران، اقرار باید مستقیماً به وسیله مُقِر ادا گردد.
اقرار کننده باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
از دیگر شرایط صحت اقرار، عاقل،بالغ و مختار بودن مقر میباشد. شخصی که قصد ادای اقرار را دارد باید به سن بلوغ رسیده باشد. سن بلوغ برای دختران در ایران نه سال تمام و برای پسران، پانزده سال تمام قمری میباشد و اگر شخصی به سن بلوغ نرسیده باشد، اقرار وی قابل استماع و پذیرش نخواهد بود. شخص مُقِر همچنین باید عاقل باشد؛ یعنی نباید مجنون باشد. توجه داشته باشید تشخیص جنون افراد، با کارشناسان پزشکی قانونی است. نکتهای که باید در اینجا بیان گردد این است که جنون برخی از افراد دائمی نبوده و ادواری است و این اشخاص در زمان افاقه، قادر به ادای اقرار میباشند.
اقرارکننده همچنین باید در ادای اقرار مختار بوده و قصد اقرار نمودن داشته باشد؛ بدین معنا که اگر شخصی اکراه به اقرار کردن شود و یا وی را مجبور به ادای اقرار نمایند، اقرار صحیح نبوده و قابل پذیرش نخواهد بود. علاوه بر این موارد، شخص اقرارکننده باید قصد اقرار داشته باشد و اگر کلماتی را که دال بر اقرار هستند به قصد دیگری بیان نماید، اقرار باطل خواهد بود.
این مطلب را نیز بخوانید: شکواییه توهین و تهدید چیست و چگونه رسیدگی و اثبات میشود؟
مُقِرله در اقرار باید دارای چه شرایطی باشد؟
برای اینکه اقرار به عنوان ادله اثبات دعوا در امور کیفری قانونی باشد و مورد پذیرش دادگاه قرار بگیرد، اهلیت مقرله شرط نیست اما بر اساس قانون، مقرله باید بتواند دارای آن چیز و یا حقی بشود که مقر به نفع وی اقرار نموده است. علاوه بر این، اگر مقرله بهطور کلی مجهول باشد، اقرار اثری نداشته و معتبر نمیباشد اما اگر اقرار برای یکی از دو نفر معین باشد، صحیح است.
شهادت در ادله اثبات دعوا در امور کیفری چه نقشی دارد؟
شهادت در دادرسی یکی از اصلیترین و مهمترین ادله اثبات دعوا در امور کیفری میباشد که در نظامهای حقوقی دنیا نقش پررنگی دارد. شخصی که مدعی وقوع جرمی است، میتواند ادعای خود را از طریق شهادت شهود اثبات نماید. شهادت بدین معنا است که شخصی از موضوع دعوا بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم آگاه بوده و واقعه مورد نظر را بهصورت مستقیم دیده یا شنیده و یا از طریق دیگران از آن آگاه است. در نتیجه، شهادت به معنی اخبار حقی به نفع دیگری و بر ضرر شخص ثالث میباشد.
برای اینکه شهادت شاهد در دادگاه مورد استماع قرار بگیرد و پذیرفته شود، وجود شرایطی در شاهد الزامی است. علاوه بر این، مدعیعلیه که شاهد بر ضرر وی در دادگاه شهادت داده است میتواند شهادت شاهد را زیر سؤال برده و به اصطلاح، جَرح شاهد نماید. مقررات ادای شهادت که یکی از برترین ادلههای اثبات در امور کیفری میباشد، در قانون آیین دادرسی کیفری آمده است.
شرایط پذیرفته شدن شهادت در دادگاه
یکی از شرایط پذیرش شهادت در دادگاه این است که شهادت باید قطعی و یقینی باشد. این موضوع به این معنا است که شخصی که قصد ادای شهادت را دارد باید شهادت خود را بهصورت قطعی و نه از روی شک و تردید بیان نماید. شهادتی که با شک و تردید ادا گردد، در نظر دادگاه پذیرفتهشده نخواهد بود. شهادت باید مرتبط با موضوع دعوا باشد؛ بدین معنا که شاهد باید شهادت بر امری دهد که با دعوا مرتبط است، در غیر این صورت این شهادت جنبه قانونی نخواهد داشت.
علاوه بر این، اگر در ارتباط با یک موضوع، چندین نفر شهادت دهند شهادت زمانی بهعنوان ادله اثبات دعوا در امور کیفری پذیرفته خواهد شد که شهادت شاهدین با یکدیگر مطابقت داشته باشد و اگر هر یک از شاهدین شهادتی متفاوت دهد و میان شهادت آنها اتحادی وجود نداشته باشد، قابل اثر نخواهد بود و قاضی هیچ یک از شهادتها را نخواهد پذیرفت مگر اینکه از این شهادتها قدر متقینی به دست آید. از دیگر شرایط صحت شهادت این است که شهادت در دادگاه ادا شود. شاهد موضوع دعوا باید در دادگاه حضور یافته و در نزد قاضی دادگاه بر موضوع دعوا شهادت دهد و اگر شاهد در دادگاه حاضر نشود و یا شهادت خود را بهصورت کتبی به دادگاه ارسال نماید، این شهادت پذیرفتهشده و قانونی نخواهد بود.
شهادت چه اشخاصی مورد پذیرش دادگاه است؟
اطلاعات یک فرد در دادگاه، تحت قالب شهادت تنها زمانی مورد پذیرش دادگاه قرار میگیرد که شخص شرایط ادای شهادت را داشته باشد. در همین راستا باید بدانید که شخص شاهد باید عادل باشد، به این معنی که شاهد نباید مرتکب گناهان کبیره شده باشد و نباید بر ارتکاب گناه اصرار داشته باشد. شاهد همچنین باید از موضوع مورد شهادت درک درستی داشته باشد؛ بدین معنا که شهادتدهنده باید عاقل و بالغ باشد تا بتواند موضوعات کیفری را درک نموده و در ارتباط با آنها شهادت دهد.
در همین راستا، باید بدانید از نظر قانون شخصی عاقل است که مجنون و دیوانه نبوده و دچار فراموشی نیز نباشد و شخص بالغ نیز کسی است که به سن بلوغ رسیده باشد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که قاضی دادگاه اظهارات شخصی که بالغ نشده را بهعنوان شهادت نمیپذیرد، اما ممکن است اظهارات این شخص را در صدور رأی مقتضی در نظر بگیرد.
ازجمله سایر شرایط شاهد در دادگاه به شرح زیر میباشد:
1. شاهد نباید سابقه فسق داشته باشد و نباید به فساد اخلاقی متهم باشد.
2. شاهد نباید در دعوای مطروحه نفع شخصی داشته باشد.
3. شاهد نباید با طرف مقابل دعوا که به ضرر وی شهادت میدهد از پیش دشمنی داشته باشد.
4. شاهد نباید به تکدیگری و ولگردی اشتغال داشته باشد.
5. بر اساس قانون آیین دادرسی کیفری، شاهد باید طهارت مولد داشته باشد.
6. شاهد باید مسلمان باشد و فرد غیرمسلمان نمیتواند بر علیه مسلمان شهدت دهد اما شهادت شاهد غیرمسلمان بر یک فرد غیرمسلمان صحیح میباشد.
7. شاهد دادگاه نباید با هیچ یک از طرفین دادگاه رابطه خویشاوندی و یا خادم و مخدومی داشته باشد.
جاری شدن سوگند در ادله اثبات دعوا در امور کیفری چگونه است؟
براساس ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی، سوگند نیز یکی از ادله اثبات دعوا در امور کیفری میباشد با این تفاوت که سوگند در تمامی انواع دعاوی قابل استفاده و استناد نبوده و جرایم حدی و تعزیری با سوگند قابل اثبات نخواهند بود، اما قصاص، دیه، ارش و ضرر و زیان ناشی از جرائم، قابل اثبات با سوگند است. در سوگند، افراد خدا را گواه صحت ادعای خود قرار میدهند. شخصی که اقدام به ادای سوگند مینماید باید عاقل، بالغ، مختار بوده و دارای قصد ادای سوگند باشد. ادای سوگند در دادگاه شرایطی دارد. یکی از این شرایط این است که سوگند باید مطابق قرار دادگاه و با لفظ جلاله یعنی والله، بالله و تالله باشد.
دادگاه کیفیت ادای سوگند را از نظر زمان، مکان و الفاظ سوگند تعیین مینماید. یکی دیگر از شرایط سوگند این است که سوگند باید به لفظ باشد و سوگند با اشاره و کتابت، مورد قبول دادگاه نخواهد بود. علاوه بر موارد مذکور، باید اشاره شود که سوگند تنها نسبت به طرفین دعوا مؤثر بوده و قائم به شخص میباشد و نماینده قانونی یا قضایی اصحاب دعوا نمیتوانند به نمایندگی سوگند یاد کنند.
این مطلب را نیز بخوانید: انواع دادگاه کیفری چیست؟
سوگند قضایی چه انواعی دارد؟
سوگند قضایی سوگندی است که در دعاوی کیفری و در دادگاه و نزد قاضی ادا میگردد و یکی از مهمترین ادله اثبات دعوا در امور کیفری میباشد. سوگند اثباتی یا قضایی انواعی دارد؛ سوگند قاطع دعوا (بَتّی)، سوگند تکمیلی و سوگند استظهاری انواع سوگند قضایی میباشند که در ادامه به تعریف هر یک از این موارد خواهیم پرداخت.
سوگند قاطع دعوا (بَتّی)
سوگند قاطع دعوا یا بتّی سوگندی است که بهوسیله آن، ادعای مدعی ثابت میگردد و یا ساقط میشود. سوگند بتّی میتواند در دعاوی که با شهادت قابل اثبات هستند، حسب مورد توسط مدعی یا مدعیعلیه درخواست گردد. سوگند بتّی زمانی جاری میشود که مدعی فاقد هرگونه دلیل یا مدرک یا گواه برای اثبات ادعای خود بوده و مدعیعلیه نیز منکر ادعای مدعی میگردد و در این شرایط، به درخواست مدعی، دادگاه قرار اتیان سوگند را صادر مینماید تا منکر، سوگندی مبنی بر نفی ادعای مدعی یاد کند و پس از این، ادعای مدعی ساقط میگردد.
سوگند استظهاری
سوگند استظهاری یکی از موارد سوگند اثباتی یا قضایی است که در دعاوی علیه میت مورد استفاده قرار میگیرد. البته باید توجه داشت در ارتباط با اثبات اصل ادعا، نمیتوان از سوگند استظهاری استفاده نمود و تنها برای اثبات بقای حق، مدعی میتواند سوگند یاد کند. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که تنها زمانی میتوان برای اثبات بقای حق، سوگند استظهاری یاد نمود که ابتدا اصل دعوا اثبات شده باشد. یکی از تفاوتهای سوگند بتّی و استظهاری این است که برای جاری شدن سوگند استظهاری برخلاف سوگند بتّی و تکمیلی، نیازی به درخواست مدعی نیست.
سوگند تکمیلی
سوگند تکمیلی سوگندی است که مدعی برای تکمیل نمودن ادله خود که آنها را ارائه نموده است، ادا میکند. بهعبارت دیگر، سوگند تکمیلی در شرایطی که مدعی ادلهای را ارائه نموده است اما این ادله برای اثبات ادعای وی کافی نمیباشد، جاری میگردد. تفاوت این سوگند با سوگند بتّی در این است که در سوگند بتّی صرف ادا نمودن سوگند، ادله کافی برای اثبات دعوا است اما سوگند تکمیلی اینگونه نبوده و در صورتیکه ادله دیگری نیز وجود داشته باشد، این سوگند همراه با سایر ادله اثباتکننده دعوا در امور کیفری، ادعا را اثبات مینماید.
علم قاضی در ادله اثبات امور کیفری به چه معناست؟
یکی دیگر از ادله اثبات دعوا در امور کیفری، علم قاضی میباشد. تعریف دقیقی برای علم قاضی وجود نداشته و مصادیق این مورد از ادله اثبات دعوا در امور کیفری بهصورت دقیق مشخص نیست، اما در یک تعریف کلی، علم قاضی به مواردی اطلاق میشود که سبب آگاهی و علم قاضی در ارتباط با موضوع دعوا میگردد. علم قاضی بر طبق قانون مجازات اسلامی عبارت از یقین حاصل از مستندات بَیّن در امری است که نزد قاضی مطرح می شود؛ به عبارت دیگر، یعنی یقین و اطمینانی که از مستندات ارائه شده در مورد موضوعی که نزد قاضی یا مقام قضایی مطرح می گردد حاصل میشود.
همانطور که ملاحظه میفرمایید تعریف قانون از علم قاضی ممکن است مبهم باشد و بهروشنی مصادیق علم قاضی را مشخص ننماید اما در ارتباط با علم قاضی باید بدانید که مصادیق این مورد از ادله اثبات دعوا در امور کیفری محصور نبوده و هر موردی که موجب شود تا قاضی در ارتباط با موضوع دعوا اطمینان حاصل نموده و بهدنبال آن حکم مقتضی را صادر نماید، آن مورد از مصادیق علم قاضی است.
مصادیق علم قاضی چه مواردی میباشد؟
نظریه کارشناس، تحقیقات محلی، معاینه محل، اظهارات اصحاب دعوا، گزارش ضابطین قضایی، اسناد و مدارک ارائهشده در دادگاه، اظهارات شهود و… همه ازجمله مواردی هستند که میتوانند موجب علم قاضی شوند. در ارتباط با شهادت شهود به این نکته توجه داشته باشید که اگر ادعا با شهادت شهود اثبات گردید، این موضوع دیگر علم قاضی نبوده و شهادت میباشد اما اگر شهادت بهگونهای باشد که نتوان آن را یک شهادت شرعی و قانونی محسوب نمود اما اطلاعاتی را به قاضی بدهد، این مورد علم قاضی محسوب میگردد.
مطابق ماده 162 قانون مجازات اسلامی، هرگاه ادلهای که موضوعيت دارد فاقد شرايط شرعی و قانونی لازم باشد، ميتواند به عنوان اماره قضايی مورد استناد قرار گيرد؛ مشروط بر اين که همراه با قرائن و امارات ديگر، موجب علم قاضي شود. برای مثال، یکی از شرایط شاهد این است که بالغ باشد، حال اگر طفلی را در دادگاه حاضر نمودند و طفل مزبور اطلاعاتی درباره موضوع دعوا در دادگاه بیان نمود و این اطلاعات سبب آگاهی قاضی گشت، موضوع ادله علم قاضی میباشد.
حل تعارض میان ادله اثبات دعوا با یکدیگر چگونه است؟
در فرایند دادرسی و برگزاری جلسات دادگاه کیفری، ممکن است مدعی برای طرح دعوا و اثبات ادعای خود چند دلیل در دادگاه ارائه نماید و این امکان وجود دارد که این ادله با یکدیگر در تعارض باشند. حال ممکن است برای شما این سؤال به وجود بیاید که در شرایطی که ادله اثبات دعوا با یکدیگر در تعارض هستند، قاضی کدام دلیل را مبنای حکم خود قرار خواهد داد.
در صورتیکه علم قاضی با ادله قانونی دیگر در تعارض باشد، اگر قاضی بر علم خود اطمینان داشته و به اصطلاح علم قاضی بَیّن بماند و قاضی بر نظر خود باقی باشد، در این خصوص ادله دیگر معتبر نبوده و قاضی باید با توجه به علم و آگاهی خود حکم را صادر نماید و البته قاضی باید دلایل و مستنداتی را که سبب علم وی به موضوع دعوا شده است را در حکم خود ذکر کند و علل رد سایر دلایل را مشخص نماید. اما اگر اسناد، مدارک و شواهد موجب علم قاضی به موضوع دعوا نشده باشد و قاضی به یقینی نرسیده باشد، باید براساس سایر ادله موجود رأی صادر نماید.
در ارتباط با تعارض سایر ادله اثبات دعوا در امور کیفری با یکدیگر نیز باید آگاه باشید که در تعارض میان ادله اثبات، اقرار بر شهادت شرعی، شهادت، قسامه و سوگند مقدم است و همچنین شهادت نیز بر سوگند و قسامه ارجحیت دارد.
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
جمعبندی بحث ادله اثبات دعوا در امور کیفری
دعاوی کیفری دعاوی هستند که از سوی شاکی در دادسرا و با تقدیم شکواییه مطرح میشوند و شاکی برای اثبات جرم واقعشده باید دلایلی به دادگاه ارائه نماید که این دلایل، ادله اثبات دعوا در امور کیفری هستند. ادله اثبات دعوا عبارتاند از اقرار، شهادت، سوگند و علم قاضی که هر کدام در ارتباط با دعاوی مخصوصی، مورد استفاده قرار میگیرند. در میان ادله موجود، اقرار مقدم بر سایرین است و پس از آن، شهادت نقش پررنگی در اثبات دعوا دارد.
علاوه بر این، اگر علم قاضی با سایر ادله و مدارک در تعارض باشد و قاضی به علم خود یقین داشته باشد، باید بر اساس علم خود رأی صادر نماید و در صورتیکه قاضی به یقین نرسیده باشد، باید بر اساس سایر ادله موجود صدور رأی نماید. در پایان، توجه داشته باشید هر یک از این ادله اثبات دعوا تنها زمانی معتبر و قابل پذیرش است که شرایط قانونی آن رعایت شده باشد.
بلاگ لامینگو پلتفرم هوشمند انتشار محتوای حقوقی است و هر روز مطالبی جدید با موضوعات مختلف حقوقی در این بلاگ منتشر میشود که مطالعه این مطالب، سبب افزایش دانش حقوقی شما میشود. در همین راستا، اگر قصد دارید تا سایر محتواهای بلاگ لامینگو را نیز بررسی نمایید، وارد بلاگ حقوقی لامینگو شوید.
دیدگاه شما